از عزت‌نفس بالا يا پايين چه چيز استنباط مي‌شود
نوشته شده توسط : رسول

 

 

عزت‌نفس بالا به عنوان يك ديدگاه سالم از خود مورد بررسي قرار گرفته است، يعني ديدگاهي كه به طور واقع‌گرايانه كمبودها و نقاط ضعف را دربر مي‌گيرد ولي نه به آن شدتي كه منجر به انتقاد شديد از خود شود. شخصي كه از عزت‌نفس بالايي برخوردار است خودش را به گونه مثبتي ارزشيابي كرده و برخورد مناسبي نسبت به نظريات مثبت خود و ديگران دارد، در مقابل كسي كه به عزت نفس پايين مبتلا است اغلب نوعي نگرش مصنوعي نسبت به دنيا دارد و در نااميدي تلاش مي‌كند تا به ديگران و خودش نشان دهد كه او شخص لايقي است يا ممكن است به درون خويش انزوا گزيند و از ارتباط با ديگران كه از آنها مي‌ترسد اجتناب نمايد. شخص مبتلا به عزت‌نفس پايين اساساً فردي است كه احساس غرور كمي در خودش ادراك كرده است (عليپور، بيژن، 1375).

عزت‌نفس بالا يا پايين استنباطي است كه از سلامتي يك فرد مي‌شود. عزت‌نفس بالا به عنوان يك نشانه از ميزان سلامتي شخص مطرح مي‌گردد يعني نشانه و ديدگاهي كه به طور واقع‌گرايانه كمبودها و نقاط ضعف را دربر مي‌گيرد. از آنجايي كه عزت‌نفس نقش اساسي در كاهش و از بين بردن افسردگي، اضطراب و ناراحتي روحي دارد داراي ارزش ويژه و بالايي است (عليپور، بيژن، 1375).

برگ اظهار مي‌دارد كه فرد در صورتي احساس با ارزش بودن مي‌كند كه رشته عملكرد خود را متصل به منشأ محكم و استوار و قابل قبولي بر اجتماع ببيند (اسلامي‌نسب، علي، 1372).

مطالعه شغل‌ها و امور انجام شده توسط انسانها در جامعه امروز يا تاريخ گذشته ملل و اقوام نشان مي‌دهد كه هرگاه فردي اقدام به عملي نموده است كه جامعه او را تحسين كرده و يا مورد قبول و اعتماد و پذيرش جامع بوده فرد احساس اعتماد به نفس زيادي نموده و از كرده خود شاد بوده است (اسلامي‌نسب، علي، 1372).

وقتي صحابه رسول اكرم (ص) همراه او به جنگ و كارزار مي‌رفتند آنچنان مطمئن، استوار و مقاوم پيش مي‌تاختند كه دشمن را ياراي مقاومت نبود زيرا آينده اقدام خود را به كينه مي‌ديدند. همينطور است وقتي كه نافرماني نموده و دست از اهداف والاي مي‌شستند و زيان‌هاي بسياري از سوي دشمن به آنها وارد مي‌شد (نظير جنگ احد كه مسلمانان به جهت نافرماني رسول خدا شكست اول و سختي داشتند) و چون دوباره متحد شدند پيروزي نهايي كسب نمودند. بنابراين هر قدر عمل انجام شده توسط فرد با معيارهاي فردي، اجتماعي،‌ الهي مطابقت بيشتري داشته باشد احساس عزت‌نفس بيشتري فراهم خواهد شد (اسلامي‌نسب، علي، 1372).

رضايت از زندگي، تلاش جهت بهبود و اميدواري به آينده نشانه سلامت رواني فرد است. درماندگي در زندگي يعني ديگران را مسئول مشكلات خود تلقي كردن و اين، عمل خود پايين بودن عزت‌نفس و آگاه نبودن از قدر و منزلت خود انسان را نشان مي‌دهد و آن فرد متأسفانه از اساسي‌ترين عامل در رشد مطلوب و همه جانبه شخصيت فردي خود هيچ بهره‌اي نگرفته و اين همان روحيه پذيرش خود و عزت‌نفس است كه او در خود به باد فراموشي سپرده و دچار خسران زياد مي‌شود. فرد با چنين خصيصه رفتارهايي چون احساس بي‌ارزشي از نگاه ديگران دارد، از محبت و پذيرش ديگران نسبت به خود ترديد مي‌نمايد، احساس درماندگي و ناتواني مي‌كند، به راحتي تحت تأثير قرار مي‌گيرد و از خود توان مقاومت ندارد زود از افرادي كه شخصيت قوي دارند فرمانبرداري دارد، از موقعيت نگراني‌زا مي‌گريزد و در برابر فشارهاي رواني به ويژه ترس و خشم كم‌تحمل مي‌شود، بهانه‌جويي مي‌كند و زود نااميد مي‌شود و براي ضعف خود ديگران را سرزنش مي‌نمايد و اشتباهات خود را نمي‌بيند و از پذيرش آن فراري است، توانمنديهاي خود را دست كم مي‌گيرد و هميشه نااميد است و مي‌گويد نمي‌توانم  اين كار را انجام دهم، عواطف خود را تماماً به شكل مطلوب بروز نمي‌دهد و مواردي چون بي‌قيدي، خشونت و بدخلقي را از خود به نمايش مي‌گذارد ولي برعكس افرادي كه حالات خودپذيرنده دارند در مستقل عمل كردن و خود انتخاب‌گري و مسئوليت‌پذيري مطمئن‌تر مي‌باشند به گونه‌اي كه توجه به پيشرفت‌هاي خود داشته و به آن افتخار مي‌كنند و به خود احساس رضايتمندي دارند در مقابل مشكلات ناكام نمي‌شوند و واكنش‌هاي سازگارانه‌اي دارند و در مورد علل آن صحبت مي‌كنند، از نفوذ خود بر افراد مطمئن هستند، هيجانات خود را به خوبي بروز مي‌دهند و محبت و خشم خودشان را به راحتي آشكار مي‌كنند (ابوطالبي احمدي، تقي، 1378).

هركس كه از خود تصوير ذهني مثبت دارد به خود و ديگران احترام مي‌گذارد. او مي‌داند كه خوب و خوش است و حتي مي‌تواند بهتر از اين شود، رفتار منصفانه دارد، با افراد خانواده با همكاران و مشاغل مختلف كنار مي‌آيد، در رفتار وعملكرد خود تعصب و يك رأي ندارد چون فرد متعصب عملكرد كوركورانه دارد و در قلب و ذهن خود جايي براي ديگران پيدا نمي‌كند، با خود و ديگران رفتار غيرمنطقي مي‌نمايد، خود و ديگران را عذاب مي‌دهد، با خود همكاري و تعاون ندارد و با ديگران هم‌چنين نمي‌كند، خودش تنش دروني دارد و از تنش ديگران لذت مي‌برد. او فرد متعصبي جلوه مي‌كند طوري كه مي‌دانيد تعصب موجب انكار خويشتن مي‌شود و فرد را از شادي و سعادت محروم مي‌گرداند. افرادي كه تصوير ذهني منفي دارند معتقدند كه از اهميتي كمتر برخوردارند، مورد احترام قرار نمي‌گيرند و در مقام تحقير و شماتت خويش هستند، از روبرو شدن با مسائل روزانه طفره مي‌روند، از كمك به ديگران دريغ مي‌كنند زيرا احساس مي‌كنند كه تلاشهايشان بي‌حاصل و بي‌مورد است، ناكام هستند و در بهترين حالات در حد متوسط، روزگار مي‌گذرانند، با نارضايتي، شكست و ناراحتي رو‌به‌رو مي‌گردند، بخت و اقبال بد را متوجه خود مي‌سازند و خود را مستحق آن مي‌دانند و تا آخرين روزهاي حيات، خويش را در زندان احساسات و عواطف نامعقول زنداني مي‌كنند (ابوطالبي احمدي، تقي، 1378).





:: بازدید از این مطلب : 732
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 شهريور 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: